دیکشنری
make hay while the s
me͡ik he͡i hwa͡il ðʌ ɛs
فارسی
1
عمومی
::
تا تنور گرماستباید نانرا پخت
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
MAKE FROM
MAKE FROM SCRATCH
MAKE FUN OF
MAKE GOOD
MAKE GOOD AS
MAKE GOOD MONEY
MAKE GOOD ON
MAKE GOOD TIME
MAKE GORGE RISE
MAKE GREAT STRIDES
MAKE HAIR CURL
MAKE HAIR STAND ON END
MAKE HAMBURGER OF
MAKE HASTE
MAKE HASTE SLOWLY
MAKE HAY WHILE THE S
MAKE HAY WHILE THE SUN SHINES
MAKE HEAD OR TAIL OF
MAKE HEAD SPIN
MAKE HEAD SWIM
MAKE HEADS OR TAILS OF
MAKE HEADWAY
MAKE HEARD
MAKE HEAVY WEATHER
MAKE HISTORY
MAKE IN
MAKE INROADS INTO
MAKE INTO
MAKE IT
MAKE IT BIG
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید